کتاب هوش هیجانی در محل کار
2023-04-17کتاب ظهور روانشناسی اکت ACT
2024-05-26کتاب مدیریت افراد خودشیفته
120.000 تومان
نویسنده : مارک مورفی
مترجم : دکتر آناهیتا راد
سرزنشگرها،افراد احساسی و …
همراه با به کارگیری دستورالعمل هایی
برای مدیریت شخصیت های ناسازگار در محیط های کاری
در کتاب مدیریت افراد خودشیفته شما تکنیکها و مطالب علمی در خصوص ایجاد تغییرات اساسی افرادی که رفتارهای ناسازگار دارند میآموزید. اگرچه استفاده از این تکنیکها مشکل نیست؛ اما دیدگاههای خاصی وجود دارد که میتواند مانع از رسیدن به نتایج مطلوب باشند و به شما در این راه کمک کنند.
راهکار برخورد با اختلال خودشیفته
بنابراین، پیش از بهکارگرفتن این ابزارها و موارد، شما باید بتوانید این شخصیتها را مدیریت کنید. در اینجا نگاهی میاندازیم به تغییر ذهنی کلیدی که باید مدنظر قرار دهید. و نحوه برخورد با فرد خودشیفته را آموزش ببینید.
تغییر ذهنیت ۱: ما باید واقعی فکر و صحبت کنیم. (به کمک مدل FIRE):
بسیاری از شخصیتهای ناسازگاری که در اطراف ما هستند؛ مانند گردابهای شدیدی از احساسات و تعبیرهای نادرست و منفی هستند. درحالیکه برخی از آنها ممکن است نشاندهندۀ افرادی کنارهگیر و بیش از حد تحلیلگرا باشند؛ اما اغلب آنها میتوانند با آسیبزدن به احساسات و تصورات غیرمنطقی و مانند این ها اثرات بسیار منفی و مضری را بر اعضای گروه به وجود آورند. برای مقابله با آشفتگیهای اساسی این افراد باید تا حد ممکن حقیقتگرا غیراحساسی و منطقی باشیم.
این موضوع زمانی که از مدلی تحت عنوان FIRE استفاده میکنیم راحتتر به نظر میرسد.
FIREچیست؟ مخفف واژههای facts (واقعیتها)، interpretatios(تعبیرها)، reactions (واکنشها)٫desired ends به معنای پایان مطلوب است.
آموزش شناخت شخصیت خودشیفته
این چهار مورد میتوانند به توصیف روشهای لازم و ضروری بپردازند که ما بهعنوان افرادی در این مجموعه عمدتاً به ارزیابی آنها میپردازیم.
۱- در مرحلۀ اول به برخی از واقعیتها توجه میکنیم.
۲- مرحلۀ دوم به تعبیر این واقعیتها میپردازیم.
۳-در مرحلۀ سوم بر اساس این تعبیر و تفسیر واکنشهای احساسی را تجربه میکنیم.
۴- در مرحلۀ چهارم زمانی که این احساسات را تجربه کردیم به پایان مطلوب مدنظر دست مییابیم.
واقعیتها حقیقتهای قابلمشاهده و عینی هستند. شما میتوانید از آنها فیلم بگیرید. آنها را بنویسید یا اینکه آنها را ثبت و اندازهگیری نمایید. این واقعیتها همچنین غیراحساسی هستند. اما روش پردازش اغلب ما این است که واقعیت را میبینیم، سپس آن را تفسیر کنیم. این تفسیرکردن بهگونهای است که بهواسطۀ آن به واقعیتها مفاهیم مضاعفی میدهیم.
واکنش احساسی با فرد خودشیفته
ذهن انسان به طور ذاتی مانند ماشین تفسیرکننده است و به توصیف این موضوع میپردازد که چرا افراد میتوانند قوۀ ادراک متفاوتی نسبت به جهان مشترک همۀ ما داشته باشند. ذهن ما جهان را با واقعیتی که وجود دارد به ما نشان نمیدهد؛ بلکه زمانی که واقعیتی را میبینیم مغز ما آن را به طور ناگهانی شروع به بررسی تجربیات منحصربهفرد و شخصی ما نمیکند و دانشی را رویهم میریزد تا بتواند آن مفهوم را مشخص نماید، یا منظور آن حقیقت را درک کند و آن را تفسیر نموده و گاهی این حقایق بر وفق مراد ما و گاهی مخالف آن عمل میکند.
تصور کنید که شب است و شما میخواهید به تختخواب بروید که ناگهان صدای خشخشی را از بین بوتههای بیرون پنجرة اتاقتان میشنوید. در نتیجه بدون هیچ احساسی فکر نمیکنید که: «بله، من صدایی از بین بوتهها میشنوم و در نظر میگیرم که این صدا نشاندهندۀ وجود چیزی است.» بلکه در عوض مغز شما شروع به کار میکند و میخواهد که مفهومی برای این صدا در بین بوتهها و بر اساس درنظرگرفتن تجربیات گذشتۀ زندگی و تاریخچۀ گذشته موقعیتهای مشابه را پیدا کند. به طور مثال، تعبیر شما از این واقعیت این است که این صدای خشخش بین بوتهها ممکن است صدای سگ همسایه باشد که بار دیگر به حیاط خانۀ شما آمده است یا اینکه تفسیر جور دیگری باشد که چیز وحشتناکی میخواهد به شما حمله کند. تمام اینها بستگی به این دارد که مغزتان چگونه این موقعیتها را تفسیر کند.
در محیط کار نیز ممکن است ببینیم که یکی از کارمندان برای چهارمین بار در جلسۀ امروز صبح بدون هیچ ترسی صحبت میکند. بر اساس این واقعیت مغز ما ممکن است این تفسیر را داشته باشد که چقدر کار درستی انجام میدهد و چقدر ایدههای جالبی را با ما در میان میگذارد. بر اساس مدل FIRE مرحلۀ واقعیت به تفسیر میرسد. بعد از آن ما واکنش احساسی از خود نشان میدهیم؛ بنابراین اگر ما تفسیر مثبتی نسبت به رفتار این فرد در خصوص ایدههای جالب داشته باشیم واکنشهای احساسی ما ممکن است بهگونهای باشد که احساس خوبی نسبت به او داشته باشیم و اینکه چنین فردی برای شرکت اعتبار و ارزش میآورد. زمانی که این واکنش احساسی را داشته باشیم در آخر میتوانیم به پایان مطلوب برسیم.
شخصیت ناسازگار خودشیفته
ما از واقعیت به تعبیر و تفسیر و از آن به واکنش احساسی رسیدیم و درنهایت میخواهیم که چیزی اتفاق بیفتد. بر اساس واکنشهای احساسی مثبت ما درمورد این فرد، پایان مطلوب ممکن است به این صورت باشد که «من میخواهم از او درخواست کنم که به گروه تحقیق ملحق شود.»
در این موارد ما بسیار سریع از واقعیت به تفسیر و واکنش و پایان مطلوب میرسیم. ولی این تأثیر بسیار مثبت است. چرا که امروز صبح این فرد در جلسه صحبت کرده است و الان جزء گروه تحقیق ما است.
واکنش احساسی تا پایان مطلوب تا حدودی متفاوت است. زمانی که فرد موردنظر چهار مرتبه در جلسۀ امروز صبح صحبت میکند یک شخصیت ناسازگار ممکن است با خود فکر کند که این فرد با گرفتن تمام وقت جلسه، من را فردی احمق فرض کرده است و این طرز فکر میتواند بهسرعت منجر به واکنش احساسی منفی شود. به طور مثال با خود بگوید، چقدر از این آدم متنفرم، و شاید این شخصیت ناسازگار باعث شود محرکی باشد برای اینکه فرد در پروژۀ بعدی خرابکاری کند.
همان طور که میدانیم در محیط کار با شخصیت های مختلفی ما سروکار داریم، برای برقراری یک رابطه موفق در محیط کار ابتدا باید رفتار سازماین مناسب، را آموزش ببینیم. و البته که آگاهی از هوش هیجانی در محیط کار در پیشرفت شما بی تاثیر نیست. در کتاب هوش هیجانی در محیط کار ترجمه دکتر آناهیتا راد به صورت کامل صحبت شده است.
محصولات مرتبط
-
کتاب هوش هیجانی در محل کار
90.000 توماننویسنده : مارک کریمر
مترجم : دکتر آناهیتا راد
مناسب: کارمندان و مدیران موفق