مدیریت شخصیت حساس چگونه است؟ این شخصیتها زیاد شبیه به شخصیتهایی که پیشازاین دیدید نیستند. اما باید راهکارهایی را برای مراقبت مضاعف با آنها در نظر بگیرید. به طور مثال، اگر وارد دفتر کارشان میشوید به آنها بگویید «کار شما آن طوری که باید باشد نیست» آنها از نظر احساسی میشکنند و پس از آن هرگز نمیتوانید عملکرد بهتری از آنها انتظار داشته باشید.
شخصیت حساس و شکننده
مدیریت شخصیتهای بسیار حساس نیازمند تماس آرام و ملایم است. شما همیشه میخواهید بازخوردی را که میخواهند به آنها بدهید؛ اما چنین کاری نیازمند آرامش دادن همراه با درک روانشناسانه است. به همین دلیل است که باید از نسخۀ شخصیتهای بسیار حساس برای نشاندادن پتانسیل واقعی این افراد استفاده کنید.
ویژگی شخصیت های حساس چیست؟
اگر مدتهاست که کار مدیریت را انجام میدهید حتماً به شخصیتهایی برخورد کردهاید که بسیار حساس هستند. اینها افرادی هستند که نیاز به بازخورد و کمک دارند؛ اما کسانی که بسیار حساس هستند اگر نگاه اشتباهی به آنها داشته باشید خیلی سریع میشکنند.
افرادی که دارای تیپ شخصیتی بسیار حساس هستند بهگونهای رفتار میکنند که دارای اعتمادبهنفس پایین، کنترل ظاهری قوی هستند. کانون کنترل موقعیتی است که در آن افراد بر این باور هستند که میتوانند کنترل پیامد اتفاقات را در زندگی خود به دست بگیرند. افراد با کانون کنترل درونی در زندگی خود باور دارند که در مرحلۀ اول از عملکردهای خود نشئت میگیرد. اما افرادی که کانون کنترل خارجی قوی دارند؛ مانند شخصیتهای بسیار حساس صرفنظر از عوامل خارجی کنترل، مانند رئیس یا سازمان کار خود را انجام میدهند.
دلیل حساسیت افراد
به دلیل اینکه شخصیتهای بسیار حساس شخصاً احساس نمیکنند در کنترل زندگی خودشان هستند، و این باعث میشود که در شرایطی که مورد نارضایتی و انتقاد قرار میگیرند بیش از حد حساس باشند. بدون هیچ کنترلی برای درستشدن موقعیت احساس میکنند که به آنها کمکی نمیشود. خبر خوب اینکه در عین حالی که این شخصیتهای ناسازگار میتوانند محرک و برانگیزنده باشند بهخصوص برای مدیران جاهطلب و سختی بهندرت خطرناک هستند.
مدیریت شخصیتهای بسیار حساس
این شخصیتها زیاد شبیه به شخصیتهایی که پیشازاین دیدید نیستند. اما باید راهکارهایی را برای مراقبت مضاعف با آنها در نظر بگیرید. به طور مثال، اگر وارد دفتر کارشان میشوید به آنها بگویید «کار شما آن طوری که باید باشد نیست» آنها از نظر احساسی میشکنند و پس از آن هرگز نمیتوانید عملکرد بهتری از آنها انتظار داشته باشید.
مدیریت شخصیتهای بسیار حساس نیازمند تماس آرام و ملایم است. شما همیشه میخواهید بازخوردی را که میخواهند به آنها بدهید؛ اما چنین کاری نیازمند آرامش دادن همراه با درک روانشناسانه است.
به همین دلیل است که باید از نسخۀ شخصیتهای بسیار حساس برای نشاندادن پتانسیل واقعی این افراد استفاده کنید. در نتیجه میتوانید آن را بهعنوان پتانسیلی برای ایجاد یک استاندار جدید در نظر بگیرید. در اینجا نسخههای شخصیتی افراد بسیار حساس آمده است.
با تیپ شخصیت حساس چگونه برخورد کنیم؟
قدم اول: صحبت را با این جمله شروع کنید: «میدانم که تو پتانسیلی بیش از آنچه که استفاده میکنی داری و ممکن است که حتی خودت هم این پتانسیل درونی را نبینی؛ اما من آن را میبینم.»
شخصیتهای بسیار حساس از اعتماد بسیار پایین برخوردار هستند و در مقابل عدمپذیرش و انتقاد شدن حساسیت بیش از حد به خرج میدهند. ما میخواهیم روش کار خود را در این گفتوگو آسان کنیم. این کار با استفاده از دو جمله در مرحلۀ اول صورت میگیرد.
اول اینکه با تعریفکردن و برجستهسازی پتانسیل آنها شروع به صحبت کنیم و بعد ذهنشان را به سمتی ببریم که به آنها نشان میدهد خودشان از پتانسیل کامل درونی خود خبر ندارند.
قدم دوم: در مرحلۀ دوم میگوییم من کاملاً و بهخوبی میدانم تو میتوانی این کار را انجام بدهی. چرا که تواناییهایت را برای رسیدن به آن میبینم. در مرحلۀ دوم به مورد خاصی که میخواهیم فرد در آن پیشرفت داشته باشد اشاره میکنیم؛ اما آن را در قالبی قرار میدهیم که نشان میدهد به طور کامل نسبت به رسیدن به آن مطمئن هستیم؛ بنابراین هیچ شکی را برای این مورد که آنها میتوانند به طور کامل به پیشرفتهایی که لازم است دست یابند باقی نمیگذاریم.
قدم سوم: در این مرحله میگوییم: «درحالحاضر تو توجه کافی به این موضوع نداری و در نتیجه از تمام توان و عملکردی که لازم است به طور کامل استفاده نمیکنی.» کلمۀ «توجه داشتن» انتقادیترین بخش این نسخه است، چرا که توجه داشتن خود یک انتخاب محسوب میشود. زمانی که یک فرد بسیار حساس از رئیس خود میشنود که میگوید من از تو میخواهم در فلان مورد تغییر ایجاد کنی و توجه بیشتری به موارد دیگر داشته باشی نشان میدهد به طور برجستهای مورد قابلکنترلی وجود دارد.
نحوه تفکر افراد حساس
اکنون او بهجای اینکه احساس بدی نسبت به موقعیت داشته باشد با خود فکر میکند: بسیار خوب الان من پتانسیلم را در نظر نمیگیرم و این باعث میشود حس خوبی نداشته باشم؛ اما دلیل آن این است که من توجه کافی به چیزی که کاملاً تحت کنترلم است ندارم. این موضوعی است که همینالان رئیس مطرح کرد و آنچه که باید انجام دهم این است که روی موارد دیگر متمرکز شود و این کار را میکنم و پتانسیلم را به کار خواهم گرفت.
این راهکار را گاهی عنوان مشوق «تفکر برتر» در نظر میگیرند که در آن تمرکز روی آموختن، پیشرفتکردن و عملکردهای قابلکنترل است، بهجای اینکه فرد روی نتایج و بینش ذاتی تکیه کند.
اگر ما به یک فرد باشخصیت بسیار حساس بگوییم که دلیل عملکرد ضعیف او این نیست که بهاندازۀ کافی باهوش نیست میتوانیم حس کمککردن به او را تحریک کنیم. چنین چیزی معادل آن است که به یک بازیکن بسکتبال بگوییم که دلیل اینکه شروع نمیکنی این است که بهاندازۀ کافی قدبلند نیستی. هیچچیزی نیست که آنها بتوانند به طور واقعی درموردش انجام بدهند.
نقطه مقابل آن زمانی است که به فرد بسیار حساس میگوییم که دلیل مشکل نداشتن توجه کافی بر موضوع خاص است. این چیزی نیست که ربطی به داشتن استعداد ذاتی داشته باشد. چنین چیزی انتخاب سادهای برای تمرکز بیشتر روی موضوع است و به شخصیت بسیار حساس حس قویبودن میدهد که بتواند درمورد موضوعی که کاملاً باعث پیشرفت او میشود خوشبین باشد.